امروز صبح بیدار شدم سایدا هنوز خواب بود خیلی استرس داشتم نمازمو خوندم و وسایلمو جمع کردم بابایی اومد پیش سایدا و من و مادری و بابا رفتیم بیمارستان . وای از این روزهای پر استرس چه خواهد شد. امیدوارم به سلامت به دنیا بیای و خوشبخت بشی پسر نازنینم. تا نزدیک ساعت 1 منتظر دکتر بودیم بابا که سریع برگشت پیش سایدا که تنها نباشه.من که وجودم پر از نا آرامی بود خلاصه ساعت یک رفتم اتاق عمل و شما ساعت 13:56 روز چهارشنبه سال 1396 در بیمارستان سجاد تحت نظر خانم دکتر نگین رضاوند بدنیا آمدی. روز قبل که برای پذیرش رفته بودم به خانم مالمیر که از فامیلهامون هستن سپردم همون اتاقی رو برام بذاره که من و سایدا توش بدنیا آمدیم.حالا من و سایدا و تو هر سه تام...