چند روزه که دلم آشوبه تصمیم گرفتم امروز دل رو به دریا بزنم و با باباجون رفتیم آزمایشگاه که ببینیم نی نی جدید در راه داریم یا نه . راستشو بخوای فکر نمیکردیم و همش استرس داشتم .سایدا جون که عاشق اینه که روزی برای خودش خواهر یا برادری داشته باشه . جوابو که گرفتیم بابا از خوشحالی داشت بال درمی آورد. ...