چهاردست و پارفتن آقا هیراد بدون سینه خیز رفتن
تازه داشتی یاد میگرفتی که سینه خیز بری ولی فهمیدی که خوشت از این حرکت نمیاد و سریع شروع کردی به چهاردست و پا رفتن عزیزم . با سرعت هرچه تمام تر میری زیر میز روی سرامیک سمت همه ما و خلاصه تو بدو مابدو. وقتی هم که میگم هیراد نرو بر میگردی نگاهم میکنی میخندی و سریع در میری انگار نه انگار با تو ام.